English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4909 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gladiate U شمشیر مانند
swordlike U شمشیر مانند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
covered U گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
doubled U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled up U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
bushbabies U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
fossiliferous U فسیل مانند سنگواره مانند
lamellate U لایه مانند ورقه مانند
swords U شمشیر
sword U شمشیر
blade U شمشیر
spurtle U شمشیر
spits U شمشیر
swordsman U شمشیر زن
bilbo U شمشیر
bilboa U شمشیر
bolo U شمشیر
spit U شمشیر
sword cut U زخم شمشیر
steeled U شمشیر پولادی
steel U شمشیر پولادی
scabbard U غلاف شمشیر
sword cutter U شمشیر ساز
scabbards U غلاف شمشیر
swordfishes U شمشیر ماهی.
swordfish U شمشیر ماهی.
sword fish U شمشیر ماهی
rapier U شمشیر دودم
sword knot U شرابه شمشیر
hilt U دسته شمشیر
rapiers U شمشیر دودم
foilsman U شمشیر باز
With a stork of the sword. U با ضرب شمشیر
swordplay U فن شمشیر بازی
hilts U دسته شمشیر
sword dance U رقص شمشیر
claymore U شمشیر دودمه
steels U شمشیر پولادی
foible U تیغه شمشیر
swordsman U شمشیر باز
handle U قبضه شمشیر
steeling U شمشیر پولادی
fences U شمشیر بازی
swordsmanship U شمشیر بازی
daito U شمشیر بزرگ
fencer U شمشیر باز
handles U قبضه شمشیر
blade U تیغه شمشیر
fence U شمشیر بازی
pommels U قبه شمشیر
to carry sword U شمشیر جستن
foibles U تیغه شمشیر
sabre cut U زخم شمشیر
baldric U بند شمشیر
tucker U شمشیر ساز
pommel U قبه شمشیر
at the point of the sword U بدم شمشیر
stoccado U پرتاب با ضربه شمشیر
toledo U شمشیر ابدارمصنوع تولدو
action on the blade U تماس با شمشیر حریف
point d'arret U نوک چنگالی شمشیر
academic assault شمشیر بازی نمایشی
in line U شمشیر در وضع حمله
fence U شمشیر بازی کردن
stoccata U پرتاب با ضربه شمشیر
backsword U شمشیر یک لبهء برنده
scimitar U شمشیر هلالی شکل
curtle ax U شمشیر کوتاه وسنگین
sword play U مهارت در بکارگیری شمشیر
fences U شمشیر بازی کردن
falchion U شمشیر کوتاه و پهن
curtal ax U شمشیر کوتاه وسنگین
weak U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
foible U نیمی از شمشیر از وسط تانوک
partisans U شمشیر پهن ودسته بلند
partisan U شمشیر پهن ودسته بلند
engagements U تماس دو تیفه شمشیر درگارد
foin U فرو بردن شمشیر یا نیزه
sabre cut U زخم شوشکه ضربه شمشیر
weaknesses U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
sword dance U اجرای رقص در اطراف شمشیر
electric foil U شمشیر فویل با نوک برقدار
double touch U ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
The pen is mightier than the sword. <proverb> U قلم قدرتمندتر از شمشیر است .
double hi U ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
engagement U تماس دو تیفه شمشیر درگارد
weaker U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weakest U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
foibles U نیمی از شمشیر از وسط تانوک
circular parry U دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
partizan U شمشیر پهن ودسته بلند
counter parry U دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
handles U قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
guards U کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guard U کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
line of engagement U ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
croise U عبور تیغه شمشیر به شکل خاص
sabers U شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
sabre U شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
sabres U شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
change of engagement U وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
compound parry U دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
To behead ( decapitate ) someone . U کسی را گردن زدن (با شمشیر وغیره )
handle U قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
manipulators U گرفتن شمشیر با شست وانگشت ابهام
binds U کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
bind U کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
acinaces U شمشیر کوتاه ایرانیان قدیم وسکاها
fortes U نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
director U مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
guarding U کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
saber U شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
directors U مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
forte U نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
adjustable wheel U چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
touches U برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
touch U برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
scimitar U شمشیر کارد دسته دراز ونوک برگشته
tuck U درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
tucking U درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
pommel U قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
barong U یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
opposition U حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
ceding parry U کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
tucks U درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
pommels U قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
dubbed U باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
counter disengagement U حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
dub U باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
dubs U باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
foil U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiling U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foils U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
curtana U شمشیر رحمت :شمشیربی نوکی که درتاج گذاری پادشاهان انگلیس پیشاپ
foiled U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
glided U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
mounting U دسته و پشت بند دسته شمشیر
toughest U پی مانند
womanlike U زن مانند
floriform U گل مانند
and so on U و مانند ان
reedier U نی مانند
reediest U نی مانند
reedy U نی مانند
filiform U نخ مانند
unique U بی مانند
uniquely U بی مانند
threadlike U نخ مانند
string U نخ مانند
unequaled U بی مانند
argillaceous U گل مانند
blotchy U لک مانند
tough U پی مانند
thready U نخ مانند
analog U مانند
argillaceous U رس مانند
liplike U لب مانند
mammilliform U مانند
tendinous U بی مانند
analogues U مانند
analogous U مانند
analogue U مانند
unparalleled U بی مانند
gypsiferous U گچ مانند
impish U جن مانند
unequalled U بی مانند
after the example of U مانند
without an e. U بی مانند
fluty U نی مانند
arundinaceous U نی مانند
inapproachable U بی مانند
plumose U پر مانند
similar U مانند
encephaloid U مخ مانند
etcetera U و مانند ان
castellated U دژ مانند
as U مانند
near U مانند
near- U مانند
nears U مانند
incomparable U بی مانند
feathery U پر مانند
neared U مانند
nearer U مانند
nearest U مانند
nearing U مانند
fulidal U اب مانند
myrtle formed U اس مانند
anthoid U گل مانند
mammilary U مانند
simulant U مانند
unapproachable U بی مانند
frothy U کف مانند
icily U یخ مانند
lambdoid U مانند
goatish U بز مانند
foggier U مانند مه
etc U و مانند آن
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
3as red as a rose
1معنی کلمه outliner در مکانیک خودرو (اتوبوس)
1wildlike
0coopling
0نحوه کار با نرم افزار waze
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com